جارچیکو | فروشگاه محصولات دست ساز و خانگی

به بسترِ حقیرِ خانه ی ما گریخته اند؟

نیکی‌ فیروزکوهی

رودخانه ها
از خیانتِ نفس گیرِ کدام دریا
به بسترِ حقیرِ خانه ی ما گریخته اند؟
کدام دستِ بی‌ شرم
پرهیز را از دست‌های تو ربوده است
در این لحظه‌های شوم
که عشق در سینه ات
آرام آرام می‌‌میرد
روحِ کدامیک از ما برهنه می‌‌شود
کدامینِ ما
بینِ ماندن و رفتن و بخشیدن
سکوت
در هیاهوی جهنم را می‌‌گزیند

نیکی‌ فیروزکوهی

انتظار ، انزوای جهان ست

انتظار ، انزوای جهان ست

انتظار ، انزوای جهان ست
کنجی هم قواره ی شانه های زار پدر
که وقتی به خانه می آمد
ما ، مشق گرسنگی مان را کابوس می دیدیم

هانی فرهمند

مردها فلان، زن ها فلان

عاشقانه

هر چقدر هم که بگوییم :
مردها فلان
زن ها فلان
یا تنهایی خوب است ..
و دنیا زشت است !
آخرش روزی
قلب ات
برای کسی
تندتر می زند …!!!

چارلز بوکوفسکی

تو چه می فهمی؟

رویا پیرزاد

تو چه می فهمی؟

حال و روز کسی را که دیگر

هیـــــــــــچ نگاهی دلش را نمی لرزاند…

رویا پیرزاد

مسافر محبوب من!

نیکی‌ فیروزکوهی

 مسافرِ محبوبِ من!
شانه ی سردِ جاده ها
جای آسودنِ تو نیست
نسترن های باغچه
دلِ نازک شاعر
کوچه‌ای ساکت
در هوای تو
بیخوابِ بی‌ قرارند
دوباره با مهر در آمیز
لبخند را آسان بگیر
عشق را
بی‌ هیچ تفکری
به سینه ات بسپار
به تراکمِ ابر‌های بی‌ نشان
آن سرِ جهان
بگو خداحافظ
ببار محبوبِ من ! ببار!
به خاطرِ نسترن‌های باغچه
به خاطرِ دل بی‌ قرارِ یک شاعر
به خاطرِ حرمتِ کوچه‌ای ساکت
ببار!

نیکی‌ فیروزکوهی