امروز حالم جور عجیبی محشر است از ادامه عطارد تا تنفس توتیا هوا، هوای من است هوا با من است سید علی صالحی
هی بختِ بیدارِ من عصا می خواهی چه کنی؟ تو سرت شکسته است سید علی صالحی
حوصله کن پایان کتاب را با هم خواهیم خواند. حالا بخواب تا فردا صبح فرصت برای گریستن بر این روزگار بسیار است. سیدعلی صالحی
گر آمدی خبرم كن در خانه بمانم كه از اندوه نميرند شمعداني هاي منتظر و ماهي هاي حوض و لبخندی كه به شوق بر لبانم ميبندد كه تو بيايي و كسي خانه نباشد… سيدعلى صالحى
ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﺨﺴﺖ ﻣﯿﻤﯿﺮﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﮐﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺳﭙﺎﺭﻧﺪ. ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﺨﺴﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﮐﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺳﭙﺎﺭﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻌﺪ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ .. ﻭ ﮐﻢ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﻪ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﮐﺸﺎﻥ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﻫﺴﺖ …
ﺳﻴﺪﻋﻠﻰ ﺻﺎﻟﺤﻰ