خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم…
از سخنچینان شنیدم آشنایت نیستم
خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم
سیلی همصحبتی از موجخوردن، سخت نیست
صخرهام، هرچند بیمهری کنی، میایستم
تا نگویی اشکهای شمع از کمطاقتیست
در خودم آتش بهپا کردم ولی نگریستم
چون شکست آیینه، حیرت صدبرابر میشود
بیسبب در خود شکستم تا ببینم کیستم
زندگی در برزخ وصل و جدایی ساده نیست
کاش قدری پیش از این یا بعد از آن میزیستم
فاضل نظری
سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست…
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه !بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله ی دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست
فاضل نظری