متن آهنگ عصر پاییزی مرتضی پاشایی
بهت پیله کردم نمیمونی پیشم نه میمیرم اینجا نه پروانه میشم
از عشق زیادی تورو خسته کردم تو دورم زدی خواستی دورت نگردم
بازم شوری اشک و لبهای سردم من این بازیو صد دفعه دوره کردم
نه راهی نداره گمونم قراره یکی دیگه دستامو تنها بذاره
دیگه توی دنیا به چی اعتباره کسی که براش مردی دوست نداره
منو بغض و بارون سکوت خیابون دوباره شکستم چه ساده چه آسون
به پاتم بسوزم تو شمعم نمیشی تو حوای دنیای آدم نمیشی
غرورت گلومو به هق هق کشیده آدم که قسم خوردشو دق نمیده
منو تو یه عمره دوتا خط صافیم شده عادت ما که رویا ببافیم
بشینیمو عشقو به بازی بگیریم واسه زندگی کردنامون بمیریم
چه سخته تو تنهایی شرمنده میشی ماها قهرمانیمو بازنده میشیم
مثل عصر پاییزی رنگ و رومون واسه خیلیا خاطرست آرزومون
دیگه توی دنیا به چی اعتباره کسی که براش مردی دوست نداره
منو بغض و بارون سکوت خیابون دوباره شکستم چه ساده چه آسون
به پاتم بسوزم تو شمعم نمیشی تو حوای دنیای آدم نمیشی
غرورت گلومو به هق هق کشیده آدم که قسم خوردشو دق نمیده
مثل عصر پاییزی، مثل عصر پاییزی….
متن آهنگ روز برفی مرتضی پاشایی
چشامو میبندم می خوام هر چی غصه هست بمیره که تو خواب
یکی از تنم عطر تو رو پس بگیره نمیشه
نمیشه
عزیزم نمیدونی عشقت چقدر سینه سوزه
چه سخته
چشات چشم به تاریکی شب بدوزه همیشه
همیشه
شبا بیدارو روزا خیره به عکست این شده کارم
دیگه طاقت ندارم
دلم می خواد یه جایی اونور دنیا خودم و جا بذارم
آخه عادت ندارم تو که نباشی خوابم نمیره خیلی دلم میگیره
فراموشم نمیشه خاطره هامون واسه من خیلی دیره
یه آدم چقدر طاقت غصه داره
چجوری میشه خنده روی لبم پا بذاره دوباره
دوباره
به جایی رسیدم که با هیشکی حرفی ندارم
نباشی
من هیچ حسی به روز برفی ندارم
نمی خوام بباره
شبا بیدارو روزا خیره به عکست این شده کارم
دیگه طاقت ندارم
دلم می خواد یه جایی اونور دنیا خودم و جا بذارم
آخه عادت ندارم تو که نباشی خوابم نمیره خیلی دلم میگیره
فراموشم نمیشه خاطره هامون واسه من خیلی دیره
متن آهنگ نگران منی مرتضی پاشایی
تو به جای منم داری زجر می کشی
یکی عاشقته که تو عاشقشی
تو به جای منم پر قصه شدی
نذار خسته بشم نگو خسته شدی
نگران منی که نگیره دلم
واسه دیدن تو داره میره دلم
نگران منی مثل بچگیا تو خوت می دونی من ازت چی میخوام
مگه میشه باشیو تنها بمونم محاله بذاری محاله بتونم
دلم دیگه دلتنگیاش بی شماره
هنوزم به جز تو کسی رو نداره
عوض می کنی زندگیمو تو یادم دادی عاشقیمو
تو رو تا ته خاطراتم کشیدم به زیبایی تو کسی رو ندیدم
نگو دیگه آب از سر من گذشته
مگه جز تو کی سرنوشت و نوشته
تحمل نداره نباشی دلی که تو تنها خداشی
یه غبار یخی یه ستاره سرد یه شب از همه چی به خدا گله کرد
یک دفعه به خودش همه چی رو سپرد دیگه گریه نکرد فقط حوصله کرد
نگران منی به قرصه دلم
تو کنار منی نمی ترسه دلم
بغلم کن ازم همه چیم رو بگیر بذار گریه کنم پیش تو دل سیر
مگه میشه باشیو تنها بمونم محاله بذاری محاله بتونم
دلم دیگه دلتنگیاش بی شماره
هنوزم به جز تو کسی رو نداره
عوض می کنی زندگیمو تو یادم دادی عاشقیمو
تو رو تا ته خاطراتم کشیدم به زیبایی تو کسی رو ندیدم
نگو دیگه آب از سر من گذشته
مگه جز تو کی سرنوشت و نوشته
تحمل نداره نباشی دلی که تو تنها خداشی
تو تنها خداشی، تو تنها خداشی
متن آهنگ حالا حالاها مرتضی پاشایی
حالا حالاها عاشقت می مونم
عاشق روزای عاشقونم من
همه عمر می خواستم تو باشی کنارم دوست دارم
دوست دارم یه روز می فهمی چی بوده دلیل این اصرارم
باورم کن این یه بارم
حالا حالا حالا لا لا… حالا حالا ها زوده بفهمی قلبم چقد عاشق بوده
آره خیلی زوده بفهمی حسم به تو نا محدوده خیلی زوده
نه نه… من نه تو می دونیم تا کی کنار هم دیگه می مونیم
ما می تونیم حرفامونو از چشم هم بخونیم ما می تونیم
حالا حالاها با همیم ما دو تا حالا حالاها خوبه دنیای ما
عشق تا همیشه زبون بین ما دوتا میمونه عاشقونه روبرومی
تو تا آخرش آرزومی مثل بغض سردی که تو گلومی روبرومی
حالا حالا حالا لا لا… حالا حالا ها زوده بفهمی قلبم چقد عاشق بوده
آره خیلی زوده بفهمی حسم به تو نا محدوده خیلی زوده
نه نه… من نه تو می دونیم تا کی کنار همدیگه می مونیم
ما می تونیم حرفامونو از چشم هم بخونیم ما می تونیم
متن آهنگ ادعا مرتضی پاشایی
من اونیم که سایه هم نداشت
دلش رو توی کوچه جا گذاشت
همون که تو دلش غما رو کاشت
غیر از این سکوت چیزی بر نداشت
من اونیم که گریه می کنه همون که بغضو ول نمی کنه
همون که هیشکی باورش نکرد اشک و عاشقه رو می کنه
صدام که سر به آسمون کشید دلای عاشقو به این جنون کشید
خدا ببخشه اونو که نموند که قلب سادم و اون به خون کشید
عشق ادعا سرش نشد آخرش نشد که یاد من بره
آسمون و باورش نشد کبوترش نشد دوباره بپره
من اونیم که خیره رو دره خوشیش و میده غصه میخره
که حالش از همیشه بد تره دل نمیده و دل نمیبره
کسی که با کسی قدم نزد تو خونه عکسی غیر غم نزد
سری به قلب عاشقم نزد اون که رو دلم زخم کم نزد
صدام که سر به آسمون کشید دلای عاشقو به این جنون کشید
خدا ببخشه اونو که نموند که قلب سادم و اون به خون کشید
عشق ادعا سرش نشد آخرش نشد که یاد من بره
آسمونو باورش نشد کبوترش نشد دوباره بپره