در کنار ساحل قدم میزدم و میخواستم به جایی دیگر بروم
در کنار ساحل قدم میزدم و میخواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد.
جلوتر رفتم تا به شی درخشان رسیدم.
نگاه کردم دیدم یه قوطی نوشابه است، با خودم فکر کردم، در زندگی چند بار چیزهای بی ارزش من را فریب داده
و من را از مسیر اصلی خودم غافل کرده است و وقتی به آن رسیدم دیدم که چقدر بیهوده بوده است.
ولی آیا اگر به سمت آن شیء بی ارزش نمیرفتم، واقعا میفهمیدم که بی ارزش است یا سالها حسرت آن را میخوردم.
پائولو کوئیلو
وقتی ظرف میشویی دعا کن…
وقتی ظرف میشویی دعا کن. شکر کن به خاطر اینکه ظرفهایی داری که بشویی یعنی غذایی در کار بوده .
یعنی کسی را سیر کردی .
یعنی با محبت ،با عشق ،از یکی دو نفر مراقبت کردی…برایشان آشپزی کردی ،میز چیدهای.
تصور کن چند میلیون نفر در این لحظه ظرفی برای شستن ندارند یا کسی را ندارند که برایش میز بچینند.
پائولو کوئلیو