چون بلبل مست راه در بستان یافت روی گل و جام باده را خندان یافت آمد به زبان حال در گوشم گفت دریاب که عمر رفته را نتوان یافت حکیم عمر خیام
این کهنه جهان به کس نماند باقی رفتند و رویم ، دیگر آیند و روند
عمر خیام