قرن ما روزگار مرگ انسانیت است! سینه دنیا ز خوبی ها تهی است.
صحبت از آزادگی ؛ پاکی ، مروت ابلهی است…
فریدون_مشیری
سحر دیدم درخت ارغوانی کشیده سر به بام خسته جانی به گوش ارغوان آهسته گفتم : بهارت خوش که فکر دیگرانی فریدون مشیری
سپاسی فزاينده از بخت دارم كه شد يار تا بار ديگر بهاری ببينم گلی بر سر شاخساری ببينم هوايی بنوشم نوايی برآرم نگاری ببينم… فریدون_مشیری
من از لبخند او آموختم درسی که نسپارم به دست نا امیدی ها دل امیدوارم را فریدون مشیری