دلم يک اتفاق تازه مى خواهد نه مثل عشق و دل دادن نه در دام غم افتادن دگر اين ها گذشت از ما.. شبيه شوق يک کودک که کفش نو به پا دارد و گويى کل دنيا را در آن لحظه به زير کفشها دارد، دلم يک شور بى اندازه مى خواهد فقط گاهى… دلم يک اتفاق تازه میخواهد…
ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺟﺎﻥ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺭﻭﺩ ﺍﺯ ﺗﻦ …
ﺭﺿﺎ ﮐﺎﻇﻤﯽ
زنها را باید آهسته در آغوش کشید آنها در زندگی آنقدر برای رسیدن به عشق انتظار کشیده اند که تمام تنهای تنشان ترک برداشته است! علیرضا اسفندیاری
ماه افتاده است در تنهایی من موج کوچک چشمانم به آرامی می رقصد با ماه تنهایم سپید شده است و آغوشم پر از پرواز و من به ماه کوچ می کنم