جارچیکو | فروشگاه محصولات دست ساز و خانگی

تو هیچ می دانی با همین سادگی های کوچک…

نامت را تکرار کند و تا تو جانم بگویی

چه کیفی دارد
کسی باشد
که وقتی نام کوچکت را
از ته دل صدا می زند
لبخندی رویِ لبانت نقش ببندد
و تو آرام بگویی جانم
به گمانم اینطور که باشد
تو حتی عاشق نامت می شوی
که از طرز صدا کردنش بفهمی
اسمت که هیچ
حتی وجودت،مالکیتش به اشتراک گذاشته شده
بینِ تو و اوی زندگی ات !
چه لذتی دارد صدایی مدام
نامت را تکرار کند و
تا تو جانم بگویی
بگوید امان از حواس پرتی
یادم رفت چه می خواستم بگویم
دوباره نامت را تکرار کند
و تو بدانی اینبار هم به شوق
شنیدن جانم از زبانت صدایت کرده !
همیشه ابراز علاقه
با گفتن جانم؛ عزیزم ؛ عشقم
نیست
گاهی تمامی ِ شیرینیِ یک حس
در گفتنِ نـــــــام
آن هم با میم مالکیت
خلاصه می شود !
.
تو هیچ می دانی
با همین سادگی های کوچک
اما دوست داشتنی
می شود خوشبخت بود و زندگی کرد؟
عادل دانتیسم

پس کی در آغوش میگیری مرا…

من به آغوش تو پناه آورده ام

من به آغوش تو پناه آورده ام
به گمنامی قاصدکی
که از دستان کودکی ام رها شد
ودر جستجوی دروازۀ محبت،
تو را یافتم…..
پس کی در آغوش میگیری مرا…!؟