تو را نگاه می کنم خورشید چند برابر می شود ….
تو را نگاه می کنم
خورشید چند برابر می شود و روز را روشن می کند!
بیدار شو ،
با قلب و سر رنگین خود
بدشگونی شب را بگیر .
تو را نگاه می کنم و همه چیز عریان می شود
زورق ها در آب های کم عمق اند …
خلاصه کنم: دریا بی عشق سرد است!
جهان این گونه آغاز می شود:
موج ها گهواره ی آسمان را می جنبانند
تو در میان ملافه ها جا به جا می شوی
و خواب را فرا می خوانی .
بیدار شو تا از پی ات روان شوم
تنم بی تاب تعقیب توست !
می خواهم عمرم را با عشق تو سر کنم
از دروازه ی سپیده تا دریچه ی شب
می خواهم با بیداریِ تو رویا ببینم
پل الوار
بيست و پنج دقيقه مهلت …
بيست و پنج دقيقه مهلت براي اينکه دوستت بدارم
بيست و پنج دقيقه مهلت برای اينکه دوستم بداری
بيست و پنج دقيقه برای عشق
زمان کوتاهی ست
با اين همه من بيست و پنج دقيقه از عمرم را کنار می گذارم
تا به تو فکر کنم
تو هم اگر فرصت داری
بيست و پنج دقيقه
فقط بيست و پنج دقيقه به من فکر کن….!
بيا بيست و پنج دقيقه از عمرمان را برای همديگر پس انداز کنيم
شل سیلور استاین