ته نشین خاطرهایت گشته ام
تکانی بده
تا به “خاطرت آیم…!
آهنگی که دوست داشتیم، هزار بار تکرار شد و تنهایی های مرا پر نکرد همین شبها از تنهایی فریاد خواهم زد و به تو فرار میکنم دست در دست خاطراتت خوشبختی را نشخوار میکنیم خودت که از دست رفته ای…
ﺷﺒﯿﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺁﺩﺭﺱ ، ﺗﻨﻬﺎ ﭘﻼﮐﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ … ﺩﺭ ﺍﺯﺩﺣﺎﻡ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻡ