پاییز از حوالی حوصله ات که بگذرد من زرد میشوم وتا کفشهای رفتنت جفت میشود غریب میشوم من تو را نه مثل آنانکه عشق را آزروی غریزه نشخوار میکنند بلکه مثل خودم، همیشه نیلوفرانه دوست میدارم