جارچیکو | فروشگاه محصولات دست ساز و خانگی

ديدار روى ماه تو هم شده…

نيكى فيروزكوهي

به خاطر آفتابُ
آسمان آبيُ
ديدار روى ماه تو هم شده
بايد اين روزها را دوست داشت

نيكى فيروزكوهي

تو را من ساختم_نيكى فيروزكوهي

نيكى فيروزكوهي

تو را من ساختم
تو را
و خاطراتت را
و غمی که لحظه لحظه آبم می‌‌کند
یک غروبِ جمعه
ناگهان پی‌ بردم
اگر این درد در سینه‌ام نباشد
دیوانه ای می‌‌شوم
غریب
که فکر می‌‌کند خداست
و عشق را
و معشوقش را
با دست‌های خودش آفرید


نيكى فيروزكوهي

در آغوشِ تو جای گرفتم_نيكى فيروزكوهي

نيكى فيروزكوهي

آیا باید در آغوش تو جای می‌‌گرفتم
و آرزو می‌‌کردم
همان جا
همان لحظه
آغشته به عطرِ خوشِ گیسوانِ تو بمیرم؟
آه نازنينم
در آغوشِ تو جای گرفتم
همان جا
همان لحظه
مرا خوش تر آن بود
از عطرِ خوش گیسوانت
جانی دوباره بگیرم
.
.
نيكى فيروزكوهي

کسی‌ که وام‌دارِ تمامِ خواب‌های نرفته است

نيكى فيروزكوهي

آه محبوبِ بی‌ رحمِ من !!!
کسی‌ تو را دوست دارد
که شعر را برای از تو گفتن دوست دارد
و گل را برای از تو گفتن
و آبی آسمان را برای از تو گفتن
کسی‌ که وام‌دارِ تمامِ خواب‌های نرفته است
تا خیالِ سرزده ی تو را
با وسواسِ یک عاشق دیوانه
به خلوتِ روزگارش ببافد
و کاش می‌‌شد بفهمی
چه دردناک است
نبردِ پر حقارتِ قلبی اسیر با میلِ بی‌ وقفه ی این تن‌ِ خسته به پرواز.

نيكى فيروزكوهي