میان جاده بدون تو خوب می فهمم
بده به دست من این بار بیستون ها را
که این چنین به تو ثابت کنم جنون ها را
بگو به دفتر تاریخ تا سیاه کند
به نام ما همه ی سطرها، ستون ها را
عبور کم کن از این کوچه ها که می ترسم
بسازی از دل مردم کلکسیون ها را
منم که گاه به ترکِ تو سخت مجبورم
تویی که دوری تو شیشه کرده خون ها را
میان جاده بدون تو خوب می فهمم
نوشته های غم انگیز کامیون ها را!