همیشه چوب اعتمـــــادهایی را می خوریم که به احساســــمان کرده ایم. کاش به عقـــــــل هم فرصتی می دادیم…
کمی دیر آمدی ای عشق! اما باز با این حال، اگر چیزی از این غارتزده باقیست، غارت کن..!
یاد سهراب بخیر آن سپهری که تا لحظه خاموشی گفت تو مرا یاد کنی یا نکنی باورت گر بشود گر نشود حرفی نیست اما نفسم میگیرد در هوایی که نفسهای تو نیست ..
چقدر نوازش دست های مهربانت خوب است و من چه زود دلم برای همه چیزهای خوب تنگ میشود
اگه تموم مردم دنیا بینا بشن بازم دوتا نابینا باقی میمونه !!! یکی تو که نمی بینی چقد دوستت دارم یکی من که غیر تو کسی رو نمیبینم…!!!!!!