کلماتم را در جوی سحر می شویم لحظه هایم را در روشنی باران ها
تا برای تو شعری بسرایم، روشن تا که بی دغدغه بی ابهام سخنانم را در حضور باد این سالک دشت و هامون با تو بی پرده بگویم که تو را دوست می دارم تا مرز جنون
محمدرضا شفیعی کدکنی
زندگی ترکیب شادی با غم است دوست می دارم من این پیوند را گرچه می گویند :شادی بهتر است دوست دارم گریه با لبخند را
قیصر امین پور
هیچ زنی احــمق نیست
همیشه نمیشه زنهارو با پول شاد کرد
با ارزشترین هدیه که میشه به یک زن داد
تــــــوجه است
توجهی مداوم…
احتیاط باید کرد! همه چیز کهنه می شود وَ اگر کمی کوتاهی کنیم عشق نیز! بهانه ها جای حس عاشقانه را خوب می گیرند …
و عشق تنها عشق مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد مرا رساند به امکان يک پرنده شدن
سهراب سپهری