آنگاه که غرور کسی را له میکنی…
آنگاه که غرور کسی را له میکنی،
آنگاه که بندهای را نادیده میانگاری ،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران میکنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش میکنی ،
آنگاه که حتی گوشت را میبندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را میبینی و بنده خدا را نادیده میگیری…
میخواهم بدانم،
دستانت را بسوی کدام آسمان دراز میکنی…
تا برای خوشبختی خودت دعا کنی!؟
هتلیار
بارها ضربه خواهی خورد…
بارها ضربه خواهی خورد
و سنگین ترین ضربه از خودت به خودت است
از آن جهت سنگین ترین است که احساس حماقت خواهی کرد
احساس نفهمیدن و نادانی
این همان ضربه ای است که تو را بیدار می کند
به حماقت ات پی خواهی برد
اما کم کم با آن کنارخواهی آمد!
کم کم خودت را خواهی بخشید
یک روز به خودت می گویی
بلند شو ،
فقط همین
فقط می گویی بلند شو
و دیگر خودت را مجبورنخواهی کرد