جارچیکو | فروشگاه محصولات دست ساز و خانگی

ریشه های قالی را تا می کنیم…

سمش می شود فهم و شعور چشمی را اشکبار می کنیم

ریشه های قالی را تا می کنیم..
تا سالم بماند
ولی ریشه ی زندگی یکدیگر را..
با تبر نامهربانی قطع می کنیم
و اسمش را می گذاریم برخورد منطقی!
دل می شکنیم
و اسمش می شود فهم و شعور
چشمی را اشکبار می کنیم
و اسمش را می گذاریم حق
غافل از اینکه اگر در تمام این موارد
فقط کمی صبوری کنیم
دیگر مجبور نیستیم عذرخواهی کنیم
ریشه ی زندگی انسانها را دریابیم
و چون ریشه های قالی محترم بشماریم
گاهی متفاوت باش
بخشش را ازخورشید بیاموز
محبت را بی محاسبه پخش کن

تنهایی را چنان در آغوش کشیده ایم…

کاش می دانست دیوارها برادر تنی پنجره ها نیستند!

تنهایی را
چنان در آغوش کشیده ایم
که مادری فرزندش را!
زندگی اما
کاش می دانست
دیوارها برادر تنی پنجره ها نیستند!

بهرام محمودی

چه عاشقانه ی بلندی ساختم …

خدایا چقدراینروزها شناختن آدمهایت سخت شده چه احساس بدیست ٬این روزها سادگی

چه عاشقانه ی بلندی ساختم …
ازیک سوتفاهم کوتاه!!!!
همه چیز خنده داربود …
اصرارمن!!؛؛
انکار تو!!؛
‌ بودن من!!!؛
رفتن تو!!!!
و آه…‌ازاین همه دلنوشته :
خنده داراست….
اما نمیدانم چرا ازاین همه خنده گریه ام میگیرد

خدایا چقدراینروزها شناختن آدمهایت سخت شده
چه احساس بدیست ٬این روزها سادگی

من و تو در سفر عشق دیر فهمیدیم…

قطار منتظر هیچ کس نمی ماند

مرا چه دوست چه دشمن ز دست او برهان
که این طبیب به فریادرس نمی ماند
من و تو در سفر عشق دیر فهمیدیم
قطار منتظر هیچ کس نمی ماند

فاضل نظری

تمام خنده هایم را نذر کرده ام…

عطر دست هایت دلتنگی ام را به باد می سپارد

تمام خنده هایم را نذر کرده ام
تا تو همانی باشی
که صبح یکی از این روزها
عطر دست هایت
دلتنگی ام را به باد می سپارد

سیاوش میرزایی