تو را براى هميشه ترك مى كند …
كودك درونت را در چمنزار رها مى كنى تا بدود فرياد بكشد بخندد در بيكرانِ سبز غلت بزند شاد شود …
ناگاه در ميان قهقهه هايش نسيمى مى وزد لاى موهايش مى پيچد و او آشفته و خسته و شاد با باد همراه مى شود
و تو را براى هميشه ترك مى كند …
تو مى مانى و چمنزار سبز و جاى خالىِ كودكِ درونت كه حفره اى عميق در قلبت ایجاد کرده است