تو عبور از پل خواب جاده ها روح من عشقی به رفتن نداره, تو سکوت خالی این دل من دیگه هیچی جز تو جایی نداره. مثل شبنم که میخواد گریه کنه فصل بارون تو چشم در میزنه, فصل پاییزی من که میرسه نفسم به عشق تو پر میزنه
ز برق چشم رنگینت دلم را برده ای نم نم! از آن گیسوی زرینت غم از دل برده ای کم کم! منم آن عاشقی که دلبرم بودی تو ای رعنا! بدان ای دلبر قد سرو شدم از عشق تو خم خم