از خیالِ تو به هر سو که نظر میکردم پیش چشمم در و دیوار مُصور میشد…
سعدی
ما را همه شب نمی برد خواب ای خفته ی روزگار دریاب
نزدیک نمی شوی به صورت وز دیده ی دل نمی شوی دور!
ای یار جفاکرده پیوندبریده این بود وفاداری و عهد تو ندیده
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم گرگ دهن آلوده یوسف ندریده
ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند افسانه مجنون به لیلی نرسیده