هرگز با زنی که نومید گریه می کند نجنگ
هرگز با زنی که نومید
گریه می کند
نجنگ
صورتش را نمی بینی؟
تمام باروت های او خیس خوردند
از این نبرد نابرابر دست بکش
نگذار ویرانه شود
مرد باش
و برگرد به مرزهای گذشته ات
آن جا که “دوستت دارمی” شلیک نکرده ای
که او بیفتد
آن جا که هنوز دست نیافتنی ست…
بگذار برود پشت پنجره خانه شان
دوباره برایت ناز کند
“نه” برای زن ها جمله ای شکوهمند است
بگذار کمی از قفسی که تو برایش ساخته ای
دور شود
اوج بگیرد
زن ها برای زندگی باعشق
دنبال “دوام “اند
نه “دام “…!!
رسول ادههمی
زنی که عاشق می شود دلتنگتر می شود
زنی که عاشق می شود
دلتنگتر می شود
موهایش را بیشتر پریشان می کند
روبروی آئینه بیشتر می ایستد
زنی که عاشق می شود
بیرحمانه شب ها زیباتر می شود
و روزها افسون تر
زن که باشی
زیر لب ترانه می خوانی
وقتی به نوازش برگهای رازقی مشغولی
امان از زنی که شاعر است
و عاشق….
زمین برایش تنگ می شود
آسمان محصورش می کند
اقیانوس ها غرقش…
جهان برایش کم می شود
کهکشان در کهکشان
فضا می خواهد
شاعره ی عاشق
همیشه پرواز می خواهد
با معجزه ی بی بال و پر پریدن
دیده ام که می گویم