گاهی میانِ خلوتِ جمع یا در انزوای خویش موسیقیِ نگاهِ تو را گوش می کنم وز شوقِ این محال که دستم به دستِ توست، من جای راه رفتن پرواز می کنم …
فریدون مشیری
تنها غمگین نشسته با ماه در خلوت ساکت شبانگاه اشکی به رخم دوید ناگاه روی تو شکفت در سرشکم دیدم که هنوز عاشقم آه