می افتی به جان دوست داشتنت…
تمام غصه ها از همان جایی شروع می شود که ترازو بر می داری
می افتی به جان دوست داشتنت.
اندازه می گیری.
حساب و کتاب می کنی، مقایسه می کنی. و خدا نکند که حساب و کتابت برسد
به آنجا که زیادتر دوستش داشته ای، که زیادتر بخشیده ای، که زیادتر گذشته ای.
به قدر یک ذره، یک ثانیه حتی.
درست از همینجاست که توقع آغاز می شود و توقع،
آغاز همۀ رنجهایی است که ما می بریم.