جارچیکو | فروشگاه محصولات دست ساز و خانگی

دانه ی اندوه می کارد …

فروغ فرخ زاد

پشت شیشه برف می بارد
در سکوت سینه ام دستی ،
دانه ی اندوه می کارد …

فروغ فرخ زاد

ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺗﻮﯼ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ …

ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺗﻮﯼ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ

ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺗﻮﯼ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ،
ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺻﻤﻴﻤﺎﻧﻪ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﻮﺩ !
ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻏﺮﻳﺒﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺑﺒﻮﺳﺪ …

گراهام گرین

بنشین مرو حکایت وقت دگر مگو

متن زیبا

بنشین مرو حکایت وقت دگر مگو
شاید نماند فرصت دیدار دیگری !
جان مرا به ظلمت هجران خود مسوز
بنشین مرو ، مرو ، که نه هنگام رفتن است !

 فریدون مشیری

عشق آمد_شاملو

شاملو

عشق آمد و
دردم از جان گریخت ،
آغاز از پایان آغاز شد …
“شاملو”

آن که باورت دارد_گوته

آن که باورت دارد

آن که باورت دارد
یک قدم جلوتر از کسی ست
که دوستت دارد!
گوته