مسير دست هاي كودكانه ات را عوض كند…
مي توانستي تصادفي باشي بعد از عبور من
يا قاصدكي ، مسير دست هاي كودكانه ات را عوض كند
ميتوانستي دير تر برسي يا زود تر رد بشوي
اما وقتي بدون توصيه ي خدا يا وساطت منت دار ِ تقدير
در ميان هفتاد سال راكد من، در درست ترين ثانيه رسيده اي
چگونه ميتوانم در جواب بچه اي ٥ ساله كه مادرش را
ميان دست فرشته ها و پرستار ها در كشمكش ميبيند
بگويم معجزه وجود ندارد؟؟ چگونه….
آنگاه که غرور کسی را له میکنی…
آنگاه که غرور کسی را له میکنی،
آنگاه که بندهای را نادیده میانگاری ،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران میکنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش میکنی ،
آنگاه که حتی گوشت را میبندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را میبینی و بنده خدا را نادیده میگیری…
میخواهم بدانم،
دستانت را بسوی کدام آسمان دراز میکنی…
تا برای خوشبختی خودت دعا کنی!؟
هتلیار