سر بگذار بر دردِ بازوانِ من دستِ نگاهم را بگیر مرا دچارِ حادثهای کن که با عشق نسبت دارد من … عجیب از روزگار رنجیده ام
نیکی فیروزکوهی
به هنگام جزر بر شن ها سطری نوشتم و همه روح و عقلم را بدان سپردم … هنگام مد بازگشتم تا بخوانم و بجویم لیک در ساحل چیزی نیافتم، جز نادانی خویش!
جبران خلیل جبران