صبحتون بخیر روزتون پر از نیکی زندگیتون گل بارون و قشنگ
سلام
صبحت زیبا چرا من هر صبح خودم را در آینه تو سبز میبینم
و تو خودت را در آینه من آبی
بیا برویم باورمان را قدم بزنیم
تا شانه های خیابان خیال کنند
جنگل و دریا بهم رسیده اند . . .
فردا که جمعه بیاید باز قرار است همه چیز هجوم بیاورد بر سرِ لحظه هایم شاید هم معجزه ای شود تا چشمانم رو به این همه شومی باز می شود تو نشسته باشی تماشایم کنی و بگویی صبحِ جمعه ات بخیر جانم
عادل دانتیسم