عشق اگرچه حرف ربط نیست ربط میدهد مرا به تو شوق را به جان رنج را به روح همچنان که باد خاک را به دشت ابر را به کوه.
سیدعلی میرافضلی
گفته بودی که:«چرا محو تماشای منی؟ آنچنان مات که یکدم مژه بر هم نزنی!» مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی ..
فریدون مشیری
کنارم که هستی
زمان هم مثل من دستپاچه می شود
عقربه ها دوتا یکی می پرند
اما همین که می روی
تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم
جانم را می گیرند ثانیه های بی تو
ولنتاین مبارک
چه کاری از من برمیآید ؟ وقتی عشق تمام خودش را میریزد توی چشمهای تو و نگاهم میکند
مریم ملک دار