روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند. روز و شب دارد، روشنی دارد، تاریکی دارد، کم دارد، بیش دارد. دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده، تمام میشود، بهار می آید. . .
در پرتو الطاف ایزد منان نوروز فرخنده بر روزگار خرمتان مبارک و بهار شوق انگیز بر قامت سبز وجودتان شکوفه باران باد . . .
سال در پایان است… نکند مهر تو با تقویم است، من زِ تقویم دلت با خبرم همه ماهش مهر است همه روزش احساس ! زنده باشی ای دوست
و بر آمد بهاری دیگر مست و زیبا و فریبا ، چون دوست سبدی پیدا کن ، پر کن از سوسن و سنبل که نکوست همره باد بهاری بفرست : پیک نوروزی و شادی بر دوست!
دریا دریا مهربانیت را می خواهم نه برای دست هایم نه برای موهایم نه برای تنم برای درخت ها تا بهار بیاید … عباس معروفی