جارچیکو | فروشگاه محصولات دست ساز و خانگی

مخاطب عاشقانه های من………

از تمام مذکر های دنیا پای تو در میان باشد...... نمی دانی چه کیفی دارد خانوم بودن برای تو...... قول می دهم بانوی لحظه هایت باشم.

مرد من….
مهربانم…….
مخاطب عاشقانه های من………
زن نبوده ای که بدانی دستهای مردانه ات که در دستم باشد حکم تمام دنیا را برایم دارد…..
من عاشق مردی شده ام که در روزهای بارانی چتر برایم میگیرد…..
مرد رویاهای من…..
بگذار هر چه می خواهد بشود….
تا وقتی دستهای گرمت را در دستم دارم خوشبختم!!!
بگذار زمان از حسادت بترکد…..
من عاشق مردی هستم که زمین مانند او ندارد….
من بی تو…..
از تمام آفرینش بیگانه ام……
زن بودن خوب است وقتی……
از تمام مذکر های دنیا پای تو در میان باشد……
نمی دانی چه کیفی دارد خانوم بودن برای تو……
قول می دهم بانوی لحظه هایت باشم…..

ولنتاين يا سپندارمزگان…

هر روز، هر لحظه؛ بی بهانه دوستت دارم

ولنتاين يا سپندارمزگان،
زمستان باشد يا تابستان،
چه فرقی می کند اصلا؟
براي ابراز علاقه، بهانه لازم نیست…
هر روز، هر لحظه؛ 
بی بهانه دوستت دارم…
بی هیچ حرفی حتی،
چشمانم مرا لو می دهد…
خواستم بگویم خوشحالم ،
از بودنت…
همین بودنت براي شاد بودنم کافی ست،
خرس عروسکی بخری یا قلب شکلاتی؛ 
حتي يك خط شعر بفرستي از سعدي،
هر چه باشد؛
هرچه باشی، 
جانی…
يك دلیل خوب هستي براي شادي..!

 

ولنتاین.. ؟ سپندارمزدگان … ؟ روزِ عشق .. ؟

از تمام مذکر های دنیا پای تو در میان باشد...... نمی دانی چه کیفی دارد خانوم بودن برای تو...... قول می دهم بانوی لحظه هایت باشم.

 

ولنتـــــــــاین.. ؟
ســـپندارمزدگان … ؟ روزِ عشـق !! ؟
چه می گویند این ها ؟
بین خودمان بماند !
عجب طاقتی دارند بعــضــی ها
یک سالِ تمام منتظر می مانند
تنهابرای یک روز “مثــلا “
عاشقانه کنار هم ماندن… !!!
این چیزها به مــن و تــو نیامده
من اگر هرروز نگویمت که چشـمانـت
مرا دیوانه و شیدا می کند
انگارنصفه و نیمه می مانم !
من هر روز
می نشینم خوب فکر می کنم !
به دوست داشتنت
به خواستنت! به بودنــــت …
که چقدر خوب است کسی
را دارم در زندگی ام
که فارغ از هرچیز و هرکس
نشسته است به تماشایِ من ِ زندِگی اش …
به اینکه من تو را
هرروز که می بینم
دست بر دلم می گذارم
و می گویم: من می خواهم
بی دلیل در آغوش بگیرمت
بی دلیل ببوسمت
بی دلیل برایت بمانم
و این بی دلیل هایِ ساده اما
خاص و خالص است
که زندگی می سازد !
یاد بگیر عزیزِ من !
به زبان اگر آوردی دوستت دارم را
باور می خواهد
باورِ اینکه هیچکــــس و هیچ چیــــــز
دراین دنیا به اندازه ی دو نفره هایـتان
نمی تواند تـــو را عاشق کند
باورِ اینکه تا اویِ زندگی ات هست
تو هم باید باشی
و این باید هیچ چون و چرایی هم
در کارش نیست
یک کلام است و بس !
او هست ، تو هستی
خدا هم کنار لحظه هایتـــان

 

 

کلماتم را در جوی سحر می‌ شویم …

تو را دوست می ‌دارم تا مرز جنون

 

کلماتم را
در جوی سحر می‌ شویم
لحظه ‌هایم را
در روشنی باران‌ ها

تا برای تو شعری بسرایم، روشن
تا که بی‌ دغدغه بی ‌ابهام
سخنانم را
در حضور باد
این سالک دشت و هامون
با تو بی ‌پرده بگویم
که تو را
دوست می ‌دارم تا مرز جنون

محمدرضا شفیعی کدکنی

لمسِ تن تو_احمد شاملو

ولنتاین

لمسِ تن تو
شهوت است و گناه
حتی اگر خدا عقدمان را ببندد
داغیِ لبت ، جهنم من است
حتی اگر فرشتگان سرود نیکبختی بخوانند
هم آغوشی با تو ، هم خوابگیِ چرک آلودی ست
حتی اگر خانه ی خدا خوابگاهمان باشد

فرزندمان، حرام نطفه ترین کودک زمین است
حتی اگر تو مریم باشی و من روح القدس
خاتون من
حتی اگر هزار سال عاشق تو باشم ،
یک بوسه
یک نگاه حتی ـ حرامم باد
اگر تو عاشق من نباشی

احمد شاملو