آدم های هم فرکانس،همدیگر را پیدا میکنند
آدم های هم فرکانس،همدیگر را پیدا میکنند! حتی از فاصله های دور از انتهای افقهای دور و نزدیک
انگار اینها باید در یک مدار باشند. یکروزی،یکجایی باهم برخورد میکنند، آنوقت میشوند همدم، میشوند دوست، میشوند رفیق
اصلا میشوند هم شکل. حرفهایشان میشود آرامش، خندههایشان، کلامشان مینشیند روی طاقچه دل هم. نباشند دلتنگ هم میشوند. مدام همدیگر را مرور میکنند و از هم خاطره میسازند. یادمان باشد حضور هیچکس در زندگی اتفاقی نیست…
حرﻑ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﺰﻥ…
حرﻑ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﺰﻥ
ﮐﻪﺑﺎ ﺟﻐﺮﺍﻓﯿﺎﯼ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺁﺷﻨﺎﺳﺖ؛
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ..
ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻭﻗﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ
ﺷﺒﯿﻪ ﯾﮏ ﮐﻮﻩ ﯾﺨﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ
ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺁﺑﺖ ﮐﻨﺪ …
ﺁﺭﺍﻡ …ﺁﺭﺍﻡ ….
ﺑﻌﺪ ﭼﮑﻪ ﭼﮑﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ
ﻟﯿﺰ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻧﺪﻭ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ ﭘﺎﯾﯿﻦ،
ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺑﺴﺮﺍﻧﺪ ﻻﯼ ﻣﻮﻫﺎﯾﺖ … ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ
ﻭﻗﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ..
ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﺖ ﺟﺎﯾﯽ ﮔﯿﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ
ﻭمی تواند ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﺪ
ﻭ ﺁن همه ﮐﻠﻤﻪ ﯼ ﺑﺎﺯﯾﮕﻮﺵ ﺭﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ ﺗﻮﯼ ﺩﻫﺎﻧﺖ …
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﺪ!
دلم برایت تنگ شده و هیچکس حضورِ…
دلم برایت تنگ شده و هیچکس حضورِ موذیانه ی بغضی پنهان را در نگاهم نمیبیند.
ضربهای به شانهام میزنند و من در اعماقِ سرخگونِ قلبم میدانم، از سکوتِ من چه خرسندند.
درست مثلِ اینکه از پرندهای در قفس سوال کنی چه اتفاقی افتاده ؟
بعد بنشینی برای آرزوهایش دعا کنی ….
آدمها از یکدیگر هیچ چیزی نمیدانند .. هیچ چیز
نیکی فیروزکوهی
آدمها با دلایلِ خاصِ خودشان به زندگی ما وارد میشوند
آدمها با دلایلِ خاصِ خودشان به زندگی ما وارد میشوند
و با دلایلِ خاصِ خودشان از زندگیِ ما میروند
نه از آمدنها زیاد خوشحال باش ، نه از رفتنها زیاد غمگین
تا هستند دوستشان داشته باش
به هر دلیلی که آمده اند
به هر دلیلی که هستند
بودنشان را دوست داشته باش … بی هیچ دلیلی
شادمانیهای بی سبب ، همین دوست داشتنهایِ بی چون و چراست
نیکی فیروزکوهی