جارچیکو | فروشگاه محصولات دست ساز و خانگی

شب می آید….

فروغ فرخزاد

شب می آید
و پس از شب ‚ تاریکی
پس از تاریکی
چشمها
دستها
و نفس ها و نفس ها و نفس ها …
و صدای آب
که فرو می ریزد قطره قطره قطره از شیر
بعد دو
نقطه سرخ
از دو سیگار روشن
تیک تاک ساعت
و دو قلب
و دو تنهایی

فروغ فرخزاد

همه هستی من آیه تاریکی ست

فروغ فرخزاد

همه هستی من آیه تاریکی ست
که تو را در خود تکرار کنان
به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد
من در این آیه تو را آه کشیدم ، آه
من در این آیه تو را
به درخت و آب و آتش پیوند زدم

فروغ فرخزاد

موشی به نام مرگ جویده است …

فروغ فرخزاد

من, من که هیچگاه
جز بادبادکی سبک و ولگرد
بر پشت بام های مه آلود آسمان
چیزی نبوده ام
و عشق و میل و نفرت و دردم را
در غربت شبانه ی قبرستان
موشی به نام مرگ جویده است …

فروغ فرخزاد

بدی‌های من _ فروغ فرخ‌ زاد

فروغ فرخ‌ زاد

بدی‌های من به ‌خاطر بدی کردن نیست

به‌ خاطر احساس شدید خوبی‌های بی‌حاصل است …

 فروغ فرخ‌ زاد

تولدی دیگر _ فروغ فرخزاد

تولدی دیگر _ فروغ فرخزاد

ای تپش های تن سوزان من
آتشی در سایه ی مژگان من
ای ز گندمزارها سرشارتر
ای ز زرین شاخه ها پر بارتر
ای در بگشوده بر خورشیدها
در هجوم ظلمت تردیدها
با توام دیگر ز دردی بیم نیست
هست اگر،
جز درد خوشبختیم نیست…

«تولدی دیگر _ فروغ فرخزاد»