جارچیکو | فروشگاه محصولات دست ساز و خانگی

هر صبح گنجشکی…

هر صبح گنجشکی

هر صبح گنجشکی، لب ایوان خانه
سـر می ‌دهد آوازهـایی شـادمانه
او می‌ سراید تا فضای صبحدم را
هر لحظه رنگین‌تر کند با هر ترانه
فریدون مشیری

آن شب قدری که گویند….

آن شب قدری که گویند


آن شب قدری
که گویند اهل خلوت
امشب است…

 حافظ

در من زنی‌ می‌رقصد…

در من زنی‌ می‌رقصد

در من زنی‌ می‌رقصد
من به تبلورِ لحظه می‌‌اندیشم
به سماجتِ دخترانِ معصوم به افسونِ عشق
به کشاکشِ پر تردیدِ خاطراتِ خوب از روز‌های دور
من به رویشِ خوش یمنِ دستهایت بر اضطرابِ بی‌ پایانِ گیسوانِ سیاهم به آب و آینه
به آرامشِ سایه ها
به آفتاب
من به تو می‌‌اندیشم
به تو می‌‌اندیشم و در من, یک شرقی‌ عصیانی
بی‌ هیچ مجالی …
بر ویرانه‌های خاموشِ روحِ رنجیده ام، پای میکوبد
و دیوانه وار می‌رقصد

آه ‌ای باورِ مطلقِ روزگارم !!!
پاییز در راه است … بیا

نيكى فيروزكوهي

توبه از مِی وقت گُل…

توبه از مِی وقت گُل

توبه از مِی
وقت گُل
دیوانه باشم گر کنم …
حافظ

اندکی از تو….

اندکی از تو


اندکی از تو

بسیاری از همه چیز است….

محمود درویش