پیر دانا _ آموزنده
به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از ان خارج میشد
به من گفت:نرو که بن بسته!
گوش نکردم ، رفتم
وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم
پیر شده بودم . . .
منبع : https://textdooni.irآدرس اینستاگرام : https://instagram.com/textdooniir
به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از ان خارج میشد
به من گفت:نرو که بن بسته!
گوش نکردم ، رفتم
وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم
پیر شده بودم . . .
برچسب ها : پیر دانا پیرمرد و کوچه تجربیات بزرگان تجربیات دیگران داستان پیر مرد