ناگهان در کوچه دیدم بی وفای خویش را باز گم کردم ز شادی دست و پای خویش را گفته بودم بعد ازین باید فراموشش کنم دیدمش وز یاد بردم گفته های خویش را
مهدی اخوان ثالث
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دست ها پنهان نفس ها ابر ، دل ها خسته و غمگین درختان اسکلت های بلور آجین زمین دل مرده ، سقف آسمان کوتاه غبار آلوده مهر و ماه زمستان است