جارچیکو | فروشگاه محصولات دست ساز و خانگی

به بسترِ حقیرِ خانه ی ما گریخته اند؟

نیکی‌ فیروزکوهی

رودخانه ها
از خیانتِ نفس گیرِ کدام دریا
به بسترِ حقیرِ خانه ی ما گریخته اند؟
کدام دستِ بی‌ شرم
پرهیز را از دست‌های تو ربوده است
در این لحظه‌های شوم
که عشق در سینه ات
آرام آرام می‌‌میرد
روحِ کدامیک از ما برهنه می‌‌شود
کدامینِ ما
بینِ ماندن و رفتن و بخشیدن
سکوت
در هیاهوی جهنم را می‌‌گزیند

نیکی‌ فیروزکوهی

حالا که آمده ای چترت را ببند

حالا که آمده ای چترت را ببند

حالا که آمده ای
چترت را ببند
در ایوان این خانه
جز مهربانی نمی بارد.

محمدرضا عبدالملکیان

بر شن ها سطری نوشتم…

جبران خلیل جبران

به هنگام جزر
بر شن ها سطری نوشتم
و همه روح و عقلم را بدان سپردم

هنگام مد بازگشتم
تا بخوانم
و بجویم
لیک در ساحل چیزی نیافتم،
جز نادانی خویش!

جبران خلیل جبران

امروز چه روزى است ؟

ژاک پره ور

امروز چه روزى است ؟
ما خود تمامى روزهاييم اى دوست
ما خود زندگی ايم به تمامى اى يار
يكديگر را دوست می داريم و زندگى می كنيم
زندگى می كنيم و يكديگر را دوست می داريم و
نه می دانيم زندگى چيست و
نه می دانيم روز چيست و
نه می دانيم عشق چيست .

ژاک پره ور

اندکی بدی در نهادِ ما …

اندکی بدی در نهادِ ما …

اندکی بدی در نهادِ تو
اندکی بدی در نهادِ من
اندکی بدی در نهادِ ما … 
و لعنت جاودانه بر تبارِ انسان فرود می‌آید.
آبریزی کوچک به هر سراچه ــ هرچند که خلوتگاهِ عشقی باشد 
شهر را
از برای آن که به گنداب در نشیند
کفایت است.

شاملو