باید یک مکانی باشد هر مکانی.. حتی یک مکان خیالی! تا بتوانیم به آنجا برویم و از نو زادهشده، برگردیم..
کــــاش در این شهر،دکتری پیدا مــیشد و
” تـــو ” را برایم تجویز مــی کرد…
تا که بـــاورت می شد…
حـــال من،فقط با ” تـــو ” خوب مــی شود…
تمام دنیا هم که بروند! تمام دنیا هم که نباشند تمام دنـیا هم که مرا نخواهند تمام دنیا هم که آوار شود بر سرم! تمام دنیا هم که دل خراب مرا خرابتر کنند تو هستی آغوش تو باشد ، همین برای یک عمر زندگـی کافیست.
آن مست همیشه با حیا چشم تو بود ! آن آینه ى رو به خدا چشم تو بود دنیا همه شعر است به چشمم اما ! شعری کـه تکان داد مرا چشم تو بود
ساعت نشدم،پشت به دیوار کنم خود را به دقیقه ها گرفتار کنم ساعت شده ام که دوستت دارم را هر ثانیه در گوش تو تکرار کنم