مپرس از من چرا در پیله ی مهر تو محبوسم
که عشق از پیله های مرده هم پروانه می سازد
خواستنِ تو طبیعی ترین حقِ من است در این دنیا، هیچکس بخاطرِ نفس کشیدن مجازات نمی شود.
کلماتم را در جوی سحر می شویم لحظه هایم را در روشنی باران ها
تا برای تو شعری بسرایم، روشن تا که بی دغدغه بی ابهام سخنانم را در حضور باد این سالک دشت و هامون با تو بی پرده بگویم که تو را دوست می دارم تا مرز جنون
محمدرضا شفیعی کدکنی
به تو سلام میکنم، کنار تو مینشینم و در خلوت تو، شهر بزرگ من بنا میشود
احمد شاملو