جارچیکو | فروشگاه محصولات دست ساز و خانگی

زیادی خوب بودن خوب نیست

زیادی خوب بودن خوب نیست

زیادی خوب بودن خوب نیست
زیادی که خوب باشی دیده نمیشوی
میشوی مثل شیشه ای تمیز
کسی شیشه ی تمیز را نمیبیند
همه به جای شیشه ، منظره ی بیرون را میبینند
ولی وقتی شیشه کمی بخار بگیرد
وقتی کمی منظره ی بیرون را بد نشان دهد
همه آنرا میبینند
همه سعی میکنند تمیزش کنند
زیادی خوب بودن خوب نیست
زیادی که خوب باشی شکننده تر میشوی
با هر قدرناشناسی دلت ترک بر میدارد
میشکند
تکه های شکسته را در دستانت میگیری
نگاه میکنی به نتیجه ی زیادی خوب بودنت
زیادی خوب بودن خوب نیست
زیادی که خوب باشی به زیادی خوب بودنت عادت میکنند
آنوقت کافیست کمی بد شوی
همه گمان میکنند زیادی بدی …..

قلب یک زن مانند یک گور است

ویرجینیا وولف

کسی که در آن رفت هرگز بیرون نمی آید .
و اما قلب یک مرد مانند یک مغازه هست
نمی توانی حساب آن هایی که می آیند و می روند را داشته باشی !
 

ویرجینیا وولف 

مجالی باشد زیرِ سایبانِ سنگینِ روزگار

مجالی باشد زیرِ سایبانِ سنگینِ روزگار

مجالی باشد
زیرِ سایبانِ سنگینِ روزگار
پیراهنم را هزار پاره کنم
بی‌تابانه
بر زخم‌های این تن‌ِ غریب
بر درکِ خاموش ذهن از فاصله
بر تصورِ محزونِ لحظه از خداحافظی
بر دیوانه‌ای که دست هایش بوی ویرانگی می‌‌دهند
و بر خودم
و بر روحِ خسته ی خودم
ببارم
و ببارم
و ببارم

ما آمده‌ایم که با حضورمان جهان را دگرگون کنیم…

نادر ابراهیمی

ما آمده‌ایم که با حضورمان، جهان را دگرگون کنیم ….

نیامده‌ایم تا پس از مرگمان بگویند از کرم خاکی هم بی‌آزارتر بود و از گاو مظلوم‌تر!

ما باید وجودمان و نفس کشیدنمان، و راه رفتنمان،

و نگاه کردنمان و لبخندزدنمان هم مانند تیغ به چشم و گلوی بدکاران و ستمگران برود …..
ما نیامده‌ایم فقط به خاطر آن‌که همچون گوسفندی زندگی کرده باشیم که پس از مرگمان،

گرگ و چوپان و سگ‌گله هر سه ستایشمان کنند ….

نادر ابراهیمی

پدرم نقاش عجیبی بود…

ایمان بیاورید به خدایی که به پیچک فرمود: نرده را زیبا کن! - سهراب سپهری

پدرم نقاش عجیبی بود…
رنج هایی می کشید که هیچ کجا ندیده ام،
خواستید سری به آثارش بزنید،
به مادرم خیره شوید او تمام رنج هایش را به جان خریده !!!