جارچیکو | فروشگاه محصولات دست ساز و خانگی

تویی باران . . .!؟

تویی باران . . .!؟

تلنگر میزند امشب . . .
کسی بر سقف این خانه

تویی باران . . .!؟
تویی مهمان ناخوانده . . .

بزن باران . . .

تو هم زخمی بزن بر زخم این خانه
بزن آهنگ زیبایت
صدای چک چکه سازت
میان کاسه خالی . . .

شکنجه میکند امشب
من تنهای زندانی
تو ای باران
از این ویرانه دل بگذر
یقین بیرون این خانه

هزاران دل هوای عاشقی دارند . . .

آرزو کن با من…

زمستان

آرزو کن با من
که اگر خواست زمستان برود
گرمی دست تو باشد
آرزو کن با من
“ما” ی ما “من” نشود
آرزو کن با من
سایه ات از سر تنهایی من کم نشود

باران صبح نم نم مي بارد

زمستان

باران صبح
نم نم
مي بارد
و تو را به ياد مي آورد
كه نم نم باريدي
و ويران كردي
خانه كهنه را

شمس لنگرودي