جارچیکو | فروشگاه محصولات دست ساز و خانگی

به خودم آمدم انگار تویی در من بود

به خودم آمدم انگار تویی در من بود

به خودم آمدم انگار تویی در من بود
این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود

پیش چشم همه از خویش یلی ساخته ام
پیش چشمان تو اما سپر انداخته ام

تو نباشی من از آینده خود پیر ترم
از خر زخمی ابلیس زمین گیر ترم

تو نباشی من از اعماق غرورم دورم
زیر بی رحم ترین زاویه ساتورم

تو نباشی من این پنجره ها هم زردیم
شاید آخر سر پاییز توافق کردیم

علیرضا آذر