یاد سهراب بخیر!
آن سپهری که تا لحظه ی خاموشی گفت:
تو مرا یاد کنی یا نکنی
باورت گر بشود، گر نشود
حرفی نیست؛
اما…
نفسم می گیرد در هوایی که نفس های تو نیست!
یاد سهراب بخیر!
آن سپهری که تا لحظه ی خاموشی گفت:
تو مرا یاد کنی یا نکنی
باورت گر بشود، گر نشود
حرفی نیست؛
اما…
نفسم می گیرد در هوایی که نفس های تو نیست!
گاهی یک نگاه در یک گوشه چنان به دلت می نشیند
که انگار سال هاست کنارش زندگی کرده ای
گاهی یک نگاه برای همیشه در خاطرت جاودانه می شود
گاهی یک لبخند غوغایی درونت به پا می کند
و شاید زندگی یعنی گذر همین یک ها …
من فقط ســــازِ تو ام،
تنها تو نوازشم کن…
تنها تو،
مرا بنواز
زندگی گر هزارباره بوَد
بار دیگر تو
بار دیگر تو
فروغ فرخزاد
وقتے دلم به سمت تو مایل نمےشود
باید بگویم اسم دلم، دل نمےشود
دیوانهام بخوان که به عقلم نیاورند
دیوانهی تو است که عاقل نمےشود
تکلیف پای عابران چیست؟ آیهای
از آسمان فاصله نازل نمےشود
خط مےزنم غبار هوا را که بنگرم
آیا کسے ز پنجره داخل نمےشود؟
مےخواستم رها شوم از عاشقانهها
دیدم که در نگاه تو حاصل نمےشود
تا نیستے تمام غزلها معلقاند
این شعر مدتےست که کامل نمےشود …