مهر است
اكنون
تا روزهاي كودكي ام
دستم را بگير
و به دبستانم ببر !
هوشنگ خزاعي
مهر است
اكنون
تا روزهاي كودكي ام
دستم را بگير
و به دبستانم ببر !
هوشنگ خزاعي
و کاش ندانى
تمام این سال ها
مرگبارترین فصلها پاییز بوده است
که بعد از تو
رو به جاده ی شمال که میروم
نه عطرِ دریا سرشار ترم میکند
نه بوییدن ساقههای برنج عاشق ترم
نه اندوهِ پر ابهتِ سبزِ جنگل ، شاعر ترم
و کاش هرگز ندانی
مشقتِ شبهای بی تو را مانوس شدن
مرگی ست هزار باره
محو شدنی غم انگیز
آرام آرام
بی امان
و هزار باره
.
نیکی فیروزکوهی
هر کس به تمنایی
رفته است به صحرایی
ما را که تویی منظور
خاطر نرود جایی . . .
سعدی
مپرس از من چرا در پیله ی مهر تو محبوسم
که عشق از پیله های مرده هم پروانه می سازد
آنکه بی باده کند
جان مرا مست
کجاست ؟
مولانا